مهدی جان! شما نیز همراه با فرشتگان، چشمانتان را راهی جاده های آسمانی کردهای تا با بارش نیایشهای عاشقانهات در سایه سار نگاه امن پدر، قصه انتظار را از زبان او بشنوید، زیرا اوست که اسرار غیب و سِر عاشقی منتظران را برایتان آشکار میکند.
آقای ما! پدر روزهای انتظارت میآید، تا یادآور شود که شما تداوم راه حسین(ع) و آینه بی بدیل شکیبایی و صبر منتظرانتان هستی و میآید تا بگوید روز فرجتان نزدیک است و امید روشنایی را به شبهای تیره و بیستاره ما ارزانی خواهد بخشید و دوباره جانهای حفتهشان ر ا بیدار سازد.
آری بهارانه میآید چون تو
مهدی جان! انعکاس نگاه بارانی پدر و تن رنجور بیمارش را، شما پیش از همه میدانید، نه از سختی زندانهای طولانی مدت در محله عسکر بود، که از نادانی و جهل روزگاران، زهر معتمدان زمانه و پراکندگی پیروانتان بود.
و ما چقدر محتاج شکفتن گل ظهوریم که بیایی و با نسیم بهارانه آمدنت، بی خویشتنمان فرمایید.
به گوشه عنایت نگهی به سوی ما کن که دعای دردمندان ز سر نیاز باشد
مسعودی از شیراز